راز

خوشبینی یعنی قدرت. این رازی است که تمام انسان‌های موفق و بزرگ آن را تایید می‌کنند، آنها معتقدند که فقط توانایی تمرکز روی جنبه مثبت هر چیز، باعث شده تا آنها بتوانند از لحظه‌های سخت زندگی عبور کنند و موانع بزرگی را پشت سر بگذارند.

انسان‌های خوشبین باور دارند که کارها روبه‌راه خواهد شد و در نهایت آنها پیروز میدان خواهند بود و به این خاطر که انتظار و توقع موفقیت را دارند، سخت‌تر تلاش می‌کنند و تمایل به موفقیت دارند و همین برگه برنده باعث می‌شود تا به اهداف و موفقیت‌ های بزرگ برسند.

خیلی‌ها فکر می‌کنند افراد خوشبین، افراد ساده‌لوح و خیال‌پرداز هستند، در صورتی که خوشبینی یک هنر است، یک مهارت است، یک سلاح مخفی و بسیار قدرتمند است. بیایید سه گروه افراد را با هم مقایسه کنیم.

هر هدفی که انتخاب کنید بین شما و هدفتان موانعی وجود دارند که اگر آنها را از سر راه بردارید به هدفتان خواهید رسید ولی بیشتر موانع ذهنی هستند یا به نوعی به رفتارهای ما مربوط می‌شوند در ادامه سه مانع موفقیت و ثروتمند شدن را بررسی می‌کنیم که معمولا جزو فرهنگ ما شده است و اگر بتوانیم آن را تشخیص دهیم و متوقفشان کنیم، آن وقت انرژی آزاد شده را می‌توانیم در راه رسیدن به اهدافمان صرف کنیم.

«تی هارو اکر» یکی از اساتید حوزه موفقیت و ثروتمند شدن است که این سه مانع را به خوبی توضیح داده است:

اگر طالب به دست آوردن ثروت هستید، اعتقاد داشتن به اینکه زندگی و به ویژه فرمان وضعیت مالی در دستان خود شماست، بسیار مهم است. اگر عکس این باشد، یعنی معتقدید، روی وضعیت مالی خود کنترلی ندارید و در این جهت کاری هم نخواهید کرد.

خیلی از افراد هدفی انتخاب می‌کنند، برنامه‌ریزی می‌کنند، تمام سعی و تلاش خود را می‌کنند تا به آن برسند، با این حال موفق نمی‌شوند. تعجب می‌کنند، چرا با اینکه این‌همه تلاش کرده‌اند ولی موفق نشده‌اند و برعکس بعضی افراد با اینکه حتی به اندازه‌ی یک‌دهم آنها، تلاش نمی‌کنند ولی موفق می‌شوند. شاید یکی از مثال‌های ملموس کنکور باشد، افراد با تلاش زیادِ ناموفق و برعکس افرادی با تلاشِ کم، ولی موفق.

نگرانی دشمن موفق شدن

آیا می‌دانید زمانی که نگران هستید، مکانیزم موفقیت شما دچار مشکل می‌شود و کُند عمل می‌کند یا حتی برعکس؟

فرض کنید یک الوار ۱۰ متری روی زمین قرار دارد. آیا می‌توانید روی آن راه بروید و از این طرف الوار به آن طرف دیگر بروید؟

البته که می‌توانید، چون کار سختی نیست اما اگر همین الوار بین ۲ ساختمان ۱۰۰ طبقه باشد چطور؟

هر هدفی که انتخاب کنیم، متناسب با آن، مسائل، مشکلات و موانعی وجود دارند که اجازه دستیابی به آن هدف را به ما نمی‌دهند، طبیعی است که اگر آنها را از سر راهِ رسیدن به موفقیت و هدف برداریم، دستیابی به هدف بسیار ساده‌تر خواهد شد، بنابراین یکی از مهمترین مهارت‌هایی که لازم است یاد بگیریم روش صحیح حل مسئله است.

راه‌ها و روش‌های متفاوتی برای برخورد با مسئله و رفع آن وجود دارد که در ادامه به یکی از ساده‌ترین و قدرتمندترین روش‌های حل مسئله می‌پردازیم، که با استفاده از آن می‌توانید مسائل، موانع و مشکلات موجود سر راه موفقیت و هدف خود را بردارید.

هر کدام از ما نیازها و خواسته‌هایی داریم که می‌خواهیم به آنها برسیم و یا برطرفشان کنیم، چیزی که باعث شده رسیدن به آنها سخت شود، وجود همین موانع و مشکلات است، آنها از قبل وجود داشتند یا متناسب با شرایط و رفتارهای ما به وجود می‌آیند، بنابراین وجود مشکلات و موانع امری طبیعی و اجتناب‌ناپذیر است پس نمی‌توان انتظار داشت که آنها وجود نداشته باشند، چنین انتظاری مانند این است که بخواهیم درون یک استخر پر از آب بپریم و انتظار داشته باشیم خیس نشویم، بنابراین به جای گله و شکایت از وجود آنها بهتر است به حل آنها بپردازیم.

برای رسیدن به هدف ، راه‌های زیادی وجود دارد، اما بدون شک یکی از قدرتمندترین آنها استفاده از قانون پنج است، قانونی ساده اما بسیار قدرتمند که در نهایت به اثر مرکب ختم می‌شود.

مهم نیست چه چیزی یاد می‌گیرید یا از چه استراتژی و تاکتیکی استفاده می‌کنید، موفقیت در نتیجه‌ی اثر مرکب به دست می‌آید. «دارن هاردی»

جک کنفیلد یکی از افرادی است که در فیلم راز صحبت کرد و موفقیت اش را مدیون استفاده از قانون جذب عنوان کرد، شاید با توجه به صحبت‌هایش اینطور به نظر برسد که او برای رسیدن به هدف خود تلاش زیادی نکرده و فقط با چسباندن یک چِک به سقف اتاقش و تصویرسازی، توانست ۱۰۰ هزار دلار و سپس ۱ میلیون دلار به دست بیاورد، اما وی موفقیت خود را در کتابش با عنوان “مبانی موفقیت” طور دیگری عنوان می‌کند.

همانطور که در مقاله قبلی اشاره کردیم، بزرگ‌ترین دشمنان موفقیت و خوشبختی انواع احساسات منفی هستند و به این موضوع پرداختیم که «احساسات مثبت قدرت می‌بخشند، احساسات منفی قدرت را می‌گیرند.» و برای اینکه بتوانیم به موفقیت و هدف خود دست یابیم، نیاز به قدرت داریم و این قدرت از احساسات مثبت تأمین می‌شوند.

احساسات منفی باعث می‌شوند قدرت ما از بین برود، بنابراین اولین قدم این است که از شر احساسات منفی خلاص شویم تا قدرت، توان و انرژی صرفه‌جویی شده را در جهت موفقیت و دستیابی به هدف بکار ببریم.

یک قانون کلی وجود دارد، تقریبا با هر چیزی که بخواهیم مبارزه کنید، قوی‌تر می‌شود، احساسات منفی هم همینطور است، اگر بخواهید با آنها مبارزه کنید، قوی و قوی‌تر می‌شوند، پس باید از یک راهکار بهتر استفاده کرد.

بزرگ‌ترین دشمنان موفقیت و خوشبختی انواع احساسات منفی هستند، احساسات منفی بسیار قدرتمندند، می‌توانند به راحتی ما را از پا درآورند، امید را در ما از بین ببرند و ما را به تباهی، افسردگی و ناکامی بکشانند.

از زمانی که انسان پا به روی زمین گذاشت تا کنون، احساسات منفی بیش از هر بیماری و عامل دیگری به او آسیب رسانده است. اساتید موفقیت و روانشناسان می‌گویند فقط ۳ درصد انسان‌ها جزو افراد موفق هستند و ۹۷ درصد دیگر، موفقیت‌های چشمگیری به دست نیاورده‌اند.

شاید اگر عمیق‌تر نگاه کنیم، بتوانیم بگوییم، فقط ۳ درصد انسان‌ها توانسته‌اند به انواع احساسات منفی خود غلبه کنند و به جای آن، احساسات مثبت خود را تقویت کنند و اگر ما هم بتوانیم به احساسات منفی خود غلبه کنیم، شرایط این را داریم که جزو آن ۳ درصد افراد موفق قرار بگیریم.

یکی از بهترین و عمیق ترین کتاب های سال های اخیر کتاب «تفکر سریع و تفکر آهسته » نوشته دانیل کانمن است. دیدگاه او این است که در مواجهه با شرایط مختلف زندگی روزانه باید از دو نوع تفکر متفاوت استفاده کنیم.

تفکر سریع

تفکر سریع نوعی تفکر است که برای مدیریت وظایف، مسئولیت ها، فعالیت ها، مشکلات و شرایط کوتاه مدت استفاده می کنیم. در این شرایط سریع و از روی غریزه عمل می کنیم. در اغلب موارد، تفکر سریع برای فعالیت های روزانه بسیار مناسب است.

بیشتر افراد به موفقیت در رابطه با کار و ثروت فکر می کنند؛ اما به عقیده ی من، شما به معنای واقعی موفق نیستید، مگر این که موفقیت واقعی در تمام چرخه های زندگی شما نفوذ کرده باشد. هفت پره ی چرخ عبارت اند از:

کاری

خانوادگی

مالی

شخصی

فکری

جسمی

روحی

قبل از اینکه بتوانید لذت واقعی موفقیت را تجربه کنید، باید در هر یک از این زمینه ها تا حدی موفقیت به دست آورید. از این رو، موفقیت واقعی، همه ی زمینه های زندگی (یا هر پره ی چرخ) را پوشش می دهد.

اغلب افراد نسبت به تصمیم هایی که می گیرند دو به شک هستند، خیلی ها حتی نمی توانند تصمیم بگیرند که برای امشب چه غذایی بخورند، شاید در خیلی از موارد نگرفتن تصمیم، اهمیت چندانی نداشته باشد، اما وقتی پای هدف و موفقیت به میان می آید، همه چیز فرق می کند، گرفتن تصمیم قدرتمند ، یکی از ویژگی هایی است که حتما باید باید داشته باشید.

با نگاهی به ده سال گذشته آیا می توانید زمان هایی را مشخص کنید که اگر یک تصمیم متفاوت می گرفتید، شکل زندگی الان شما کاملاً متفاوت بود؟ چه در جهت بهتر شدن یا بدتر شدن آن؟

شاید در ده سال گذشته در ارتباط با شغل و کارتان تصمیمی گرفتید که مسیر زندگی شما را به کلی تغییر داد. یا شاید اصلاً نتوانستید تصمیمی در این باره بگیرید.